سیده راضیه ذاکریان زاده؛ قادر زاده باقری؛ علیرضا ماردپور
چکیده
از مهمترین دغدغههای نظامهای آموزشی، ارتقای بهزیستی و عملکرد مطلوب فراگیران است. از آنجا که عوامل فردی و اجتماعی متفاوتی در بهزیستی، سلامت روان و عملکرد مطلوب تأثیرگذار است، مداخلۀ مؤثر برای بهبود و ارتقای آنها ضروری به نظر میرسد. هدفِ نویسندگان در این پژوهش، بررسی اثر آموزش مبتنی بر روانشناسی مثبت (مدل پرما) بر جهتگیری آینده، ...
بیشتر
از مهمترین دغدغههای نظامهای آموزشی، ارتقای بهزیستی و عملکرد مطلوب فراگیران است. از آنجا که عوامل فردی و اجتماعی متفاوتی در بهزیستی، سلامت روان و عملکرد مطلوب تأثیرگذار است، مداخلۀ مؤثر برای بهبود و ارتقای آنها ضروری به نظر میرسد. هدفِ نویسندگان در این پژوهش، بررسی اثر آموزش مبتنی بر روانشناسی مثبت (مدل پرما) بر جهتگیری آینده، خودکارآمدی و چشم انداز زمان دانشآموزان دختر است. روش پژوهش از نوع طرحهای نیمهآزمایشی با استفاده از اجرای پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. در پژوهش حاضر گروه آزمایش تحت آموزش بسته پرما قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار، جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر دوره متوسطه دوم (پایه یازدهم) شهر یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 بود. روش نمونهگیری، خوشهای چند مرحلهای و ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه جهتگیریآینده ماگیو و همکاران (2016)، مقیاس خودکارآمدی دانشآموزان موریس (2001)، مقیاس چشم انداز زمانی زیمباردو (۱۹۹۹) بود. بر پایه نتایج پژوهش، اثر مدل پرما بر جهتگیری آینده در گروه مداخله پرما و کنترل در پسآزمون معنادار و مثبت است؛ یهمچنین، یافتهها نشان داد که اثر آموزش مدل پرما بر چشم انداز زمانی دانشآموزان در پسآزمون و پیگیری معنادار نیست. بر اساس یافتههای پژوهش، باید به فرآیندهای برنامهریزی و اجرای مداخله و تلفیق هر دو ویژگی مثبت و منفی عملکرد انسان توجه بیشتری شود؛ چرا که آموزش و تمرین مبتنی بر روانشناسی مثبت متمرکز بر آگاهی، میتواند مبنای طراحی و اجرای بسیاری از مداخلات باشد